چگونه کمتر از ۳ ماه در یک کلمه ی کلیدی پرترافیک به رتبهی ۱ گوگل رسیدیم؟
متخصصین سئو و بازاریابان محتوا روزگار سختی را سپری میکنند. با توجه به محتوای زیادی که تولید میشود، سرپا ماندن در بسیاری از صنایع به امری غیرممکن تبدیل شده است.
اخیراً بازاریابی محتوا را برای کمپانی فروش Pipedrive انجام میدادیم. یک استراتژی محتوا ایجاد کردیم که در آن از محتوای فروش آموزشی به منظور تعلیم و ایجاد اطمینان در مخاطب هدف استفاده شد.
از نظر تئوری این ایده خیلی خوب بود؛ ما مخاطبانمان را آموزش میدادیم، اطمینان ایجاد میکردیم و کاری میکردیم که تعدادی از مخاطبانمان به مشتری مبدل شوند.
مشکل اینجاست که هماکنون نیز بیشمار افرادی هستند که روی فروش محتوا و موارد مشابه تمرکز کردهاند. ما صرفاً با استارتآپها بر سر جذب مخاطب رقابت نمیکردیم؛ در این میان کمپانیهای جاافتاده، کارشناسان فروش، استراتژیستها، بلاگرها و سایتهای کسبوکار نیز با ما رقابت داشتند.
خبر خوب این است که رسیدن به رتبهی خوب با استفاده از یک کلمهی کلیدی استراتژیک هنوز هم به شدت امکانپذیر است. قطعاً این کار راحت نیست، اما با استفاده از فرایند درست هر کسی میتواند به واسطهی کلمهی کلیدی هدفش رتبهبندی شود.
در ادامه میخواهیم فرایندی که ما با استفاده از یک کلمهی کلیدی پرحجم برای رتبهبندی در صفحه استفاده کردیم را به شما نشان دهیم.
اگر در مورد خواندن مطلب زیر اطمینان ندارید، در اینجا یک خلاصهی کوتاه آورده شده است:
ما توانستیم که برای یک کلمهی کلیدی پرحجم تحت عنوان sales management یا مهندسی فروش (۹۹۰۰ حجم جستجو) به رتبهی ۱ برسیم.توانستیم با استفاده از فرمول قدیمی ایجاد محتوا + دسترسی عموم + پست مهمان به موفقیت برسیم.
در اینجا ۸ گامی که باید برای رسیدن به هدفمان برداریم، آورده شدهاند:
- انتخاب عنوان مناسب
- ایجاد محتوای بسیار خوب برای بلاگ خودمان
- بهینهسازی معیارهای تعامل و سئوی صفحه
- ایجاد پیوندهای داخلی
- یافتن افرادی که به این محتوا پیوند داده شوند
- درخواست از افراد برای پیوند خوردن به این محتوا
- نوشتن پستهای مهمان در بلاگهای هدف
- اصلاح و تنظیم محتوا
قبل از اینکه کار را شروع کنید، بدانید که این فرایند نیاز به کار زیادی دارد. داشتن یک جایگاه رفیع در SERP نیازمند تمرکز یک تیم سه نفره به مدت سه ماه میباشد.
اگر میخواهید همین قدر زمان و تلاش صرف کنید،پس با ما همراه باشید
مرحلهی ۱: یافتن یک عنوان مناسب
ما سه چیز را از کلمهی کلیدی هدفمان میخواهیم:
۱- ترافیک بالا برای کلمهی کلیدی
اگر میخواهید ماهها زمان را صرفاً برای یک کلمهی کلیدی صرف کنید، باید موردی را انتخاب کنید که به اندازهی کافی بزرگ باشد و تلاشهایتان بدون ثمر باقی نماند.
در مورد ما، یک کلمهی کلیدی با آمار ۹۹۰۰ جستجو در ماه را استفاده کردیم. این آمار از طریق Keyword Planner استخراج میشود (در آخرین بهروزرسانی محدودهی آن بین ۱۰۰۰ تا ۱۰ هزار بود).
یکی از راههایی که برای استقرار حجم جستجو وجود دارد، مشاهدهی آن در قالب نرخ تبدیل و فرایند خرید است:
- فرایند خرید: وقتی که مشتریان فرایند خریدشان را طی میکنند، میزان حجم جستجو کاهش پیدا میکند. اگر میخواهید کلمات کلیدیِ مرحلهی تصمیمگیری را هدف قرار دهید، تعداد جستجوهای کمتر هم خوب به نظر میرسد.
- نرخ تبدیل: هرقدر نرخ تبدیل شما برای هر مرحله از فرایند خرید قویتر باشد، میتوانید حتی با انتخاب کلمهی کلیدی کمترافیکتر، کارتان را به خوبی به جلو ببرید.
همچنین ترافیک واقعی را برای کلمهی کلیدی لحاظ کنید و صرفاً حجم جستجو را مدنظر نداشته باشید.
اگر یک کلمهی کلیدی ۹۹۰۰ حجم جستجو داشته باشد، میتوان تصور کرد که با قرار گرفتن در موقعیت اول، ۳۰۰۰ بازدیدکننده در ماه به سایتتان بیایند.
حتی اگر ۵ درصد از این افراد به مشتری تبدیل شوند، به ۱۸۰۰ هدف در طول یک سال خواهیم رسید که همین موضوع ارزش زمان گذاشتن را دارد.
۲- یک عنوان برنده انتخاب کنید
برخی از SERPها به شدت رقابتی هستند. به عنوان مثال، اگر میخواهید برای عبارت «بازاریابی محتوا» رتبهبندی انجام دهید، مشاهده خواهید کرد که غالب صفحهی اول جستجو توسط شرکت های پرقدرت اشغال شده است.
شاید قادر باشید که بر سر رتبه در صفحهی اول بجنگید، اما در ۹۹ درصد از موارد این جنگیدن فایدهای ندارد!
بنابراین توصیهی دوم ما این است که میتوانید برای رتبهبندی به سراغ کلمات کلیدی موجود در فهرست کوتاهمان بروید.
این کار به دو روش انجام میگیرد:
روش غیررسمی
روش قدیمی برای سنجش میزان دشواری کلمهی کلیدی، بررسی چشمی SERP برای کلمهی کلیدی منتخبتان است.
اگر در این بررسی چشمی، مقالات قدیمی زیاد، صفحات Web 1.0، برندهای ناشناخته و محتوای سایت عمومی را مشاهده کردید، میتوانید بگویید که کلمهی کلیدیتان دارای پشتوانهی محکمی است.
از سوی دیگر، اگر صفحهی اول با برندهای بزرگ و مقالات بسیار عمیق پر شده، کار سختی را برای رسیدن به رتبهی خوب خواهید داشت.
همچنین توصیه میکنم از MozBar استفاده کنید تا بتوانید معیارهایتان را مورد بررسی قرار دهید. اگر تعداد زیادی از صفحات DA/PA را مشاهده میکنید، به سراغ یک کلمهی کلیدی دیگر بروید.
در مورد ما، نتایج اصلی صرفاً از محتواهای سایتهای عمومی یا دامینهای جدید نشات میگرفتند.
ابزار Moz Keyword Explorer
Moz Keyword Explorer یک روش کمّی را در اختیار شما قرار میدهد تا با استفاده از آن، دشواری کلمهی کلیدی را بسنجید. شما با استفاده از این روش، دشواری واقعی را در تقابل با امتیازات پتانسیل دریافت خواهید کرد.
برای امتیاز رقابت زیر ۵۰ تلاش کنید و سعی کنید که امتیاز پتانسیل/فرصتتان ( Opportunity ) بیشتر از ۵۰ باشد. اگر امتیازات کلمهی کلیدی مدنظرتان از این اعداد بیشتر بود، به جستجو ادامه دهید.
البته اگر یک دامین جاافتاده داشته باشید، میتوانید به دنبال کلمات کلیدی دشوارتر بروید.
با پیگیری این گام، به فهرستی کوتاه حاوی ۴ کلمهی کلیدی رسیدیم:
- تکنیکهای فروش (۸۱۰۰)
- فرایند فروش (۸۱۰۰)
- مدیریت فروش (۹۹۰۰)
- پیشبینی فروش (۴۴۰۰)
صادقانه بگویم میتوانستیم هریک از موارد بالا را انتخاب کنیم، اما برای تاثیرگذاری بیشتر تصمیم گرفتیم فیلتر دیگری را اضافه کنیم.
۳- ارتباط استراتژیک
اگر میخواهید فردی که از سایتتان دیدن میکند، تبدیل به یک هدف بشود باید بر روی کلمات کلیدی خاصی تمرکز کنید که از نظر استراتژیک با اهداف تبدیلتان همخوانی دارند.
در مورد ما، عبارت sales management یا مهندسی فروش را به عنوان کلمهی کلیدی هدف انتخاب کردیم.
همچنین یک صاحب کسبوکار کوچک که عبارت «مهندسی فروش» را جستجو میکند، احتمالاً از مرحلهی آگاهی به ملاحظه رسیده و یک گام به فرایند خرید نزدیکتر شده است.
درعوض عبارات «تکنیکهای فروش» و «پیشبینی فروش» کلمات کلیدی خاصی هستند که امکان دارد به جای صاحب کسبوکار یا سرپرست فروش (تصمیمگیرندگان)، شخص فروشنده آنها را جستجو کند و نتیجه خاصی برای سایت نداشته باشد.
مرحلهی ۲: نوشتن محتوا بسیار خوب
شاید در روزگار امروز محتوا دیگر حاکم مطلق نباشد، اما هنوز هم میتواند بنیان موفقی برای یک سئوی خوب باشد. میخواستیم که این بخش از کارمان به درستی انجام بگیرد.
در اینجا فرایندی را برای ایجاد محتوایمان پی گرفتیم:
۱- تحقیقات کامل
از ابتدا هدف سادهای داشتیم: ایجاد چیزی که به شدت بهتر از دیگران باشد و در بالای SERP قرار بگیرد.
برای رسیدن به آنجا، هر مقالهای که با استفاده از «مهندسی فروش» رتبهبندی شده بود را مرور کرده و مواردی که دوست داشتیم و نداشتیم را فهرست کردیم.
همچنین به دنبال ناهنجاریها جستجو کردیم. یکی از مواردی که توجهمان را جلب کرد، این بود که دو مورد از ۱۰ نتیجهی برتر به کلمهی کلیدی «مدیر فروش» اختصاص داده شده بودند.
ما از این نکته استفاده کرده و سعی کردیم که حتماً در مقاله از عبارت «مدیران فروش» استفاده نماییم.
همچنین نگاهی به جستجوهای مرتبط در انتهای صفحه انداختیم:
همچنین بیش از ۵۰ کتاب مرتبط با فروش را مرور کردیم تا فصول مرتبط با مدیریت فروش را ببینیم.
در نهایت با چند مورد از فروشندگان واقعی صحبت کردیم. این گام باعث شد که بینش تخصصی بیشتری برای نویسندگان مقاله به وجود بیاید.
در انتها، یک چکیدهی خوب برای مقاله ایجاد کردیم.
۲- ایجاد محتوا
نیازی نیست که حتماً یک متخصص فوقالعاده در حوزهی کاری موضوع باشید تا بتوانید محتوای فوقالعادهای بنویسید.
چیزی که نیاز دارید، مهارتهای خوب نگارش است … و البته اصولی که باید واقعاً برای پرداخت نهایی یک مقاله به کار گرفته شود.
متاسفانه هیچ چوب جادویی برای اتمام سریعتر بخش نگارش وجود ندارد؛ شما باید زمان کافی را برای پردازش صرف کنید. چند روزی را کنار بگذارید تا بتوانید یک متن خوب بنویسید.
چند چیز وجود دارند که ما از طریق تجربیاتمان در ایجاد محتوا، متوجه شدیم:
- چند کار را با هم انجام ندهید. تمرکزتان را بر روی نگارش بگذارید تا تمام شود.
- تنها کار کنید. نگارش یک تلاش انفرادی است. در مکانی کار نکنید که همکاران اذیتتان کنند.
- به موسیقی بیکلام گوش فرا دهید.
نکتهی شمارهی ۱ جای چشم پوشی ندارد. ما سعی کردیم که چند پروژه را با هم پیش ببریم و در نهایت نگارش یک مقاله دو هفته از ما زمان گرفت. از اشتباهات ما درس گرفته و صرفاً بر روی نگارش تمرکز کنید!
۳- از جلوههای بصری برای خواندنیتر شدن محتوایتان بهره بگیرید
افزودن جلوههای بصری در محتوای B2B میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد. زیرا مفاهیم انتزاعی زیادی در آن موجود هستند و ایجاد تصویرهای ذهنی برای این مفاهیم دشوار است.
به همین دلیل است که ما در جستجوهایمان، پستهای بلاگتصاویر بیمعنی پیدا کردیم
به منظور جلوگیری از این کار، تصمیم گرفتیم از چهار تصویر سفارشی استفاده کرده و آنها را در مقاله توزیع کنیم.
به جلوههای بصری احتیاج داشتیم تا بتوانیم:
- مفاهیم و ایدههای انتزاعی را به شکل روشن بیان کنیم
- محتوا را در قالب بخشهای قابل مطالعه تجزیه کنیم
- نکات کلیدی را در قالبی قابل درک و آماده ارائه کنیم
میتوانستیم حتی تصاویر بیشتری استفاده کنیم؛ جدای از تصاویر، چند راه دیگر هستند که برای تجزیه و برجسته کردن متن و خواندنیتر شدن محتوایتان به کار گرفته میشوند.
- عناوین بخش
- فهرستهای شمارهدار و عنوانبندی شده
- پاراگرافهای کوتاه
- متن هایلایت شده
- بلوکهای حاوی نقلقول
- استفاده از کلمات ساده
از این تاکتیکها و علیالخصوص بلوکهای نقلقول استفاده کردیم تا بتوانیم زیربخشهایی را تشکیل دهیم.
با توجه به مخاطبانمان که سرپرستها و مدیرهای فروش بودند، لزومی نداشت که محتوای متن را به زبان بسیار مقدماتی بیان کنیم.
مرحلهی ۳: بهینهسازی معیارهای تعامل و سئوی صفحه
اینها کارهایی هستند که برای بهینهسازی سئو انجام دادیم.
۱- اصلاح عنوان
ما خواهان ترافیکی بودیم که در آن، افراد با جستجوی کلمات کلیدی مرتبط با «مهندسی فروش» وارد سایت شوند. مثلاً:
- «تعریف مهندسی فروش» (درحال حاضر شمارهی ۲) – Sales management definition
- «فرایند مهندسی فروش» (درحال حاضر شمارهی ۱) – Sales management process
- «استراتژیهای مهندسی فروش» (درحال حاضر شمارهی ۴) – Sales management strategies
- «منابع مهندسی فروش» (درحال حاضر شمارهی ۳) – Sales management resources
به منظور ملاحظه کردن تمامی این کلمات کلیدی، تگ عنوان H1 و اصلی خود را عوض کردیم تا کلمات تعریف، فرایند، استراتژیها و منابع را در آن بگنجانیم.
آنها تحت عنوان «اصلاحکننده» در اصطلاحات سئو شناخته میشوند.
گوگل درحال حاضر به اندازهی کافی هوشمند است و میداند که یک مقاله میتواند چندین کلمهی کلیدی مرتبط را پوشش دهد. افزودن چنین اصلاحکنندههایی میتواند در افزایش ترافیک بالقوه به ما یاری برساند.
۲- اصلاح عناوین بخشها
در ادامه از عنوان درست برای هر بخش استفاده کردیم:
بهجای عبارت «تعریف مهندسی فروش»، از یک پرسش واقعی استفاده کردیم که میتواند سوال مخاطب نیز باشد.
دلایل این امر عبارتاند از:
- خواندن مقاله را آسانتر میکند
- یک سوال طبیعی است که باعث میشود احتمال افزایش رتبهی ما در جستجوهای صوتی و بخش «answers» (پاسخها) گوگل افزایش پیدا کند
سپس کلمات کلیدی را به صورت مسلسلوار در عناوین مقاله استفاده کردیم. توجه کنید که چگونه از کلمات کلیدی در ابتدای عناوین و نه انتهای آنها استفاده کردهایم:
صرفاً هدفمان این نبود که کلمات کلیدی مدنظر را بگنجانیم. هدفمان ارائهی مطالبی به مخاطبین بود که تمایل به مطالعهی آنها را داشته باشند.
به همین دلیل عناوین تگ <h2> ما به وضوح کلمات کلیدی را در خود جای ندادهاند:
این کار باعث میشود که ظاهر مقاله طبیعی به نظر برسد ولی هنوز از کلمات کلیدی هدف بهره بگیرد.
۳- بهبود تعامل محتوایی
به نقلقول و پاراگراف بعدی در ابتدای مقاله توجه کنید:
این تکنیک یک ترفند نگارش قدیمی برای جلب توجه مخاطب میباشد.
از آن در ابتدای مقاله استفاده کردیم تا مخاطبین بر روی دکمهی بَک مرورگرشان کلیک نکنند و به مطالعهی مقاله ادامه دهند.
همچنین پیوندهای بیرونی و درونی را در دل مقاله جای دادیم.
۴- اصلاح URL
بر اساس تحقیقات، URLهای کوتاهتر میتواند رتبهی بهتری را نسبت به همتایان بلندترش در پی داشته باشد.
۵- بهبود فشردگی کلمهی کلیدی
یک بخش «منابع» یا «واژهنامه» میسازیم و تعدادی از کلمات کلیدی مرتبط را درحالیکه هنوز مفید هستند، در آن میگنجانیم. در اینجا مثالی آورده شده است:
بسیار مهم است که این کلمات کلیدی به ارگانیکترین شکل ممکن بیان شوند.
در نتیجه و به واسطهی بهینهسازی کلمهی کلیدی در صفحه، ترافیک افزایش شدیدی پیدا کرد.
فشردگی کلمهی کلیدی در ابتدای مقاله را بیش از حد بهینه کردیم که منجر به آسیب به رتبهبندی ما میشد. وقتی که این موضوع را متوجه شدیم، آنها را عوض کرده و یک بهبود فوری را مشاهده کردیم
مرحلهی ۴: ایجاد لینک های داخلی در مقاله
ایجاد لینک های داخلی به محتوای جدید، میتواند تاثیر فوقالعادهای را در ارتقای آن محتوا داشته باشد.
همانگونه که Moz پیشتر نوشته:
«لینک های داخلی برای استقرار معماری سایت و توزیع یکنواخت پیوندها بسیار مفید هستند».
این پیوندها ذاتاً:
- به گوگل بوت کمک میکنند تا محتوایتان را کشف کند
- به گوگل میگویند که فلان صفحه در سایتتان «مهم است»، زیرا صفحات زیادی به آن ارجاع میدهند
رویکرد ما در پیونددهی داخلی، بهشدت استراتژیک است. ما دو نوع از صفحه را انتخاب کردیم:
- صفحاتی که دارای ترافیک و PA بالا بودند. میتوانید این موارد را در Google Analytics و در بخش Behavior –> Site Content بیابید.
- صفحاتی که کلمات کلیدی به صورت پیوندنشده در آنها وجود داشتند. میتوانید از این جستار برای یافتن چنین صفحاتی استفاده کنید:
Site:[yoursite.com] “your keyword”
در مورد ما، جستجوی «مدیریت فروش» تعدادی از ارجاعات را به ما نشان داد:
پس از ایجاد فهرستی از این صفحات، به سمت CMS خودمان رفته و پیوندهای داخلی را به صورت دستی اضافه کردیم.
این پیوندهای جدید ارسالهایی را ایجاد کردند که اهمیت این صفحه برای ما را نزد گوگل نشان میدادند.
مرحلهی ۵: یافتن پیوندهای هدف
در اینجا کارها سرگرمکنندهتر میشوند. در این مرحله، از مهارتهای ردیابی سئوی خودمان استفاده کردیم تا بتوانیم اهداف را برای دستیابی به کمپینمان برگزینیم.
راههای زیادی برای رسیدن به این فرایند وجود دارند، اما آسانترین روش (و روشی که ما استفاده کردیم)، یافتن سایتهایی است که به رقبای ردهبالای ما پیوند خوردهاند.
از Open Site Explorer استفاده کردیم تا ۱۰ رتبهی برتر لینکدهندگان را بیابیم.
با حرکتی فراتر از صفحهی اول، توانستیم فهرستی از صدها چشمانداز پیدا کنیم و آنها را داخل اکسل وارد کردیم.
هنوز این فهرست خیلی «خام» بود. به منظور افزایش بازدهی، بر اساس فیلترهای زیر فهرست را اصلاح کردیم:
- سایتهای دارای DA کمتر از ۳۰
- سایتهای موجود بر روی هاستهای بلاگ مجانی نظیر com، WordPress.com و غیره
بدین ترتیب توانستیم فهرستی معتبر و ردهبالا از صدها چشمانداز داشته باشیم.
فایل اکسل خود را بدین شکل سازماندهی کردیم:
مرحلهی ۶: دسترسی دیوانهوار
پس از بازیابی داده، اولویتبندی، حذف موارد تکراری و پاکسازی، با صدها مخاطب مواجه خواهیم شد که باید به آنها دسترسی پیدا کنیم.
به منظور آسانتر کردن کارها، فهرستمان را به دو دسته تقسیم کردیم:
- دستهی ۱: سایتهای کمکیفیت و عمومی با اقتدار دامنهی اندک. میتوانید یک قالب کلی برای ایمیل داشته باشید و بدون هیچ مشکلی آن را برای این دسته ارسال کنید.
- دستهی ۲: سایتها و بلاگهای مقتدر و در حال پیشرفت که دوست دارید با آنها روابط بیشتری برقرار کنید. برای این سایتها، ما ایمیلهای دستنویس و شخصی فرستادیم.
در دستهی اول از سایتها، هدف ما به جای دقت صرفاً بر روی حجم بود.
اما برای دستهی دوم، هدفمان دریافت پاسخ بود. خیلی اهمیت نداشت که آنها به ما لینک بدهند یا خیر؛ صرفاً میخواستیم مکالمهای را با آنها آغاز کنیم تا پیوند و رابطهی بهتری با آنها برقرار کنیم.
اگر به دنبال قالب هستید، این یکی از ایمیلهایی است که ما فرستادیم:
بیایید آن را تجزیه کنیم:
- عنوان کنجکاوی برانگیز: نحوهی تایپ خاصی که در خط موضوع وجود دارد، موجب زیبایی ایمیل میشود. آن بخشی که صحبت از «مورد از دست رفته» کرده، منجر به تحریک کنجکاوی میشود.
- ذکر نام برندهای آشنا: ذکر نام برندهای آشنا در حین رابطه میتواند روش خوب دیگری برای نشان دادن وجاهتتان باشد. همچنین ایدهی خوبی است که پیوندی را به مقالهی آنها بدهید تا موارد دوباره به حافظهی مخاطب بیایند.
- مورد از دست رفته: این بخش به عنوان قسمت اصلی ایمیل مطرح است. حتماً در این بخش به صورت جزئی و صریح صحبت کنید.
- «چرا»: چشمانداز شما باید یک «زیرا» داشته باشد تا به شما پیوند بدهد. جزئیات واقعی را ارائه کنید تا بزرگی کارتان را نشان دهید؛ تحقیقات عمیق، دادههای جدید یا یکی دو نقلقول از Rand Fishkin میتوانند مفید باشند.
- هیچگاه تقاضای لینک نکنید: درخواست بازخورد به عنوان یک روش خوب برای ادامهی مکالمه مطرح است، نه اینکه درخواست لینک داشته باشید.
این تنها یک نمونه است، در ابتدا سه ایمیل متفاوت داشتیم و بهترین مورد را برای باقی کمپین استفاده کردیم. نرخ پاسخگویی ما برای کل کمپین ۴۲ درصد بود.
مرحلهی ۷: برای ارسالهای پست مهمان آماده باشید!
آیا هنوز ارسال پستمهمان کاربرد دارد؟
اگر این کار را برای ترافیک و اقتدار انجام میدهید، میگویم که به پیش بروید. شما احتمالاً بهترین کارتان را در بلاگهای پیشرو در صنعت ارائه خواهید کرد. نه گوگل و نه مخاطبینتان به آن اهمیتی نخواهند داد.
در مورد ما، ارسال نوشتههای مهمان به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی محتوای طولانیمدتمان محسوب میشد. تنها چیزی که تغییر دادیم، لینک دادن به ارسالهای مهمان در ارسالهای مدیریت فروش خودمان بود.
پیوندهای ارسالهای مهمان باید ارجاع متنی داشته باشند، یعنی عنوان ارسال و محتوای پیوند باید با یکدیگر انطباق داشته باشند. در غیر این صورت، گوگل امکان دارد لینک را نامعتبر تشخیص دهد.
این نکته را در راستای استارت کمپین وبلاگنویسی مهمان در ذهن داشته باشید. دریافت لینک کافی نیست؛ باید لینکهای مرتبط و متنی داشته باشید.
ما به صورت ویژه دنبال ارتقای مقالهی مدیریتی فروش خودمان در این ارسالهای مهمان نبودیم. ارسال مربوط به مدیریت فروش به صورت طبیعی با این متون تطابق داشت، پس به آنها لینک دادیم.
اگر در سال ۲۰۱۷ میخواهید از ارسالهای مهمان استفاده کنید، باید چنین رویکردی را بهکار بگیرید.
مرحلهی ۸: اصلاح محتوا با استفاده از TF * IDF
پس از اینکه مقاله را انتشار دادیم تشخیص دادیم که بیش از حد آن را برای عبارت «مدیریت فروش» بهینه کردهایم. این واژه ۴۸ بار در مقاله تکرار شده بود که برای یک متن ۲۵۰۰ کلمهای زیاد است.
همچنین، در همهی موارد به صورت طبیعی از این واژه استفاده نکردیم.
به منظور حل این مشکل، سراغ TF-IDF رفتیم.
شناسایی TF-IDF به عنوان یک عامل رتبهبندی
TF-IDF (تناوب عبارت-تناوب استناد معکوس) به عنوان روشی برای درک میزان اهمیت واژه در یک سند است و این کار را بر اساس میزان تکرار آن انجام میدهد.
این فرایند آماری در زمینهی بازیابی داده نسبتاً استاندارد است. همچنین آن را به عنوان یکی از قدیمیترین عوامل افزایش رتبه در الگوریتمهای گوگل میدانند.
فرض: فرض کردیم که کاهش تعداد تکرارهای عبارت «مدیریت فروش» از ۴۸ به ۲۰ مورد و جایگزین کردن آن با عباراتی که ارتباط نزدیکی با این عبارت دارند، منجر به ارتقای رتبهی ما میشود.
خط زمانی آزمایش:
- ۲۸ مرداد – شناخت مشکل بهینهسازی بیش از حد
- ۴ شهریور – اتمام فرایند بهروزرسانی کپی متن اصلی و H2های دارای مترادفات/عناوین مرتبط توسط تیم محتوا
- ۵ شهریور – بهروزرسانی انکر تکست به منظور گنجاندن عبارات مرتبط
- ۶ شهریور – پاکسازی کش و ثبت دوبارهی آن در کنسول جستجو
- ۱۴ شهریور – بهبود رتبه از ۴ به ۲ برای عبارت «مهندسی فروش»
- ۱۴ شهریور – بهبود رتبه از ۲ به ۱ برای عبارت «مهندسی فروش»
نتایج سریع بودند. توانستیم محتوای خود را نرمال کنیم و نتیجه را طی چند هفته مشاهده نماییم.
فرایند دقیق خودمان را به شما نشان میدهیم.
فرایند نرمالسازی – چگونه این کار را انجام دادیم؟
فرایند نرمالسازی بر روی شناسایی عبارات بیش از حد بهینهشده، جایگزینی آنها با واژههای مرتبط و ثبت صفحهی جدید در موتورهای جستجو متمرکز است.
روش انجام کار ما اینگونه بود:
۱- شناسایی عبارات بیش از حد بهینهشده
عبارت هدف یعنی «مهندسی فروش» را بیش از ۱۵ بار تکرار کنیم. یعنی باید ۳۳ مورد را از داخل متن حذف میکردیم.
۲- یافتن عبارات مترادف و بسیار مرتبط
در ادامه، مجبور بودیم بیش از ۲۸ مورد را با عبارات مترادف جایگزین کنیم، به گونهای که ماهیت جمله دچار آسیب نشود.
۳- «مدیریت فروش» حذف شده از عناوین H2
در ابتدا، کلمهی کلیدی را هم در عناوین H1 و هم در H2 داشتیم که بیش از حد بود.
آن را از عناوین H2 حذف کرده و مترادفات را استفاده کردیم تا متن بهتری داشته باشیم.
۴- کاهش تعداد «مدیریت فروش» از بدنهی متن
از فهرست واژگان مترادفمان برای کاهش تعداد استفاده از عبارت «مهندسی فروش» استفاده کردیم تا به کمتر از ۲۰ مورد برسد. این تعداد برای یک مقالهی ۲۵۰۰ کلمهای ایدهآل است.
۵- متنوعسازی انکرتکست های داخلی
در حین تعویض متن اصلی، متوجه شدیم که نیاز به تنوع بیشتر در انکرتکست برای پیوندهای داخلیمان داریم.
فضای انکرهای ما عمدتاً پیوندهای «مدیریت فروش» بودند:
با افزودن لینکهایی که عبارات مرتبط نظیر «مدیر فروش»، «فرایند فروش» و غیره داشتند، این فهرست را متنوعتر کردیم.
۶- شبکه های اجتماعی
فعالیت خودمان را در لینکدین و فیسبوک افزایش دادیم تا توپ را در این شبکههای اجتماعی به گردش دربیاوریم.
نتیجهی پایانی آزمایش، افزایش ۱۰۰ درصدی ترافیک بین تاریخهای ۱۶ اوت تا ۱۷ ژانویه بود.
چه آموختیم؟
صرفاً تبادل لینک مهم نیست؛ محتوای صفحهتان را نیز بهینه کنید!
نتیجهگیری
از این مطالعهی موردی چیزهای زیادی را میتوانید بیاموزید. تعدادی از یافتهها برای ما نیز تعجبآور بودند، علیالخصوص تاثیری که نرمالسازی فشردگی کلمهی کلیدی داشت.
درحالیکه تعداد زیادی ترفند و تاکتیک دقیق در اینجا وجود دارند، مشاهده خواهید کرد که اصول کار همانی است که Rand و تیمش سالهاست پی گرفتهاند. محتوای خوب بسازید، به چشماندازهای درستی برای لینک دست پیدا کنید و از ارسالهای مهمان به صورت استراتژیک استفاده کنید تا صفحهی شما به رتبه بالا در گوگل برسد.
شاید این کار به نظرتان زیاد بیاید، اما نتایج حاصله ارزشش را دارند.
مورد ۶ معمولا توافق نمیشه! کار سختیه
بله مورد ۶ کاردشواری هست ولی میتونه نتیجه مثبتی رو داشته باشه و تلاشی برای معرفی برند و سایت مورد نظر باشه
با سلام و درود . اگر ممکنه این مورد رو توضیح بدین و یا جواب رو برای بنده ایمیل کنید.
“پاکسازی کش و ثبت دوبارهی آن در کنسول جستجو”
منتظر جوابتون هستم
با تشکر